از زنده یاد سلمان هراتی + آخرین عکس میرزا


آخرین تصویر میرزا کوچک خان

 

میرزا و جنگل


جنگل از خواب زمستانی برخاسته است

با تاک های بزرگ کرزل

وشاخه های ریشه ای کرچل

و ما را با آسمانی سبز

به دوستی می خواند

 

آی میرزا

جنگل هماره،تو را به ذکر می خواند

جنگل سبزینه بکریست

که بی هیچ واسطه

در هر بهار تو را می زاید

چون نام تو

با رویش و شکغتن دائم

در ذات جنگل است

جنگل به نام تو می روید

جنگل به نام تو می رویاند

در فصل رستن و رستن

جنگل قیامت است

درختان به غرور بر می خیزند

سرود می خوانند :

«جنگل همزاد مرد مقدسی است

که دلداده آفتاب بود

و برای گشتن شب

شمشیر شب شکن برآورد »

 

آی میرزا

در جستجوی تو

از باریکه شمشادهای مقابل رفتم

و رد پای تو را می جستم

دیدم که رد اسب تو پیداست

بی شک

سواری از اینجا گذشته است

دیدم که شاخه خمیده بیدی

رد تو رامی بوسید

به برق سرخ سم راهوار تو

سوگند می خورم

جنگل از آن توست

 

آی میرزا

جنگل

وسعت پیوسته سبز سپیدارهاست

و سایه ها

یاد آور خستگی توست

که کسالت زخم خنجر نارفیقان را

در سایه بلوط پیر تکاندی

زان پس بلوط ها

در هر بهار

به یاد تو خون گریه می کنند

سرو را دیدی

ایستادگی اقتضای وجود اوست

 

اما من

سروی را در جنگل می شناسم

که به احترام نام تو

با تواضع به خاک افتاد

من در ستایش تو و جنگل مرددم

جنگل به حد شرافت زیباست

و تو به اندازه زیبایی جنگل

مردی

تا منتهای جنگل

دنبال رد تو بودم

جنگل تمام شد

رد تو ناتمام

جنگل تمام شد

جنگل میان عبای تو گم شد

و رد پای تو تا دورتر ستاره فراگرفت.


امضای میرزا کوچک

عکسی از کوچک خان

لینکهای مرتبط ::


امضای میرزا کوچک
آخرین عکس از میرزا
خانه ی میرزا کوچک جنگلی به همراه عکس و مطالب ناگفته
 

دانلود موسیقی سریال کوچک جنگلی


 

ماجرای یک نامه

لیمونجو یکی از قراء تابعه رودسر است و سید ابوالقاسم لیمونجوئی که امامت جماعت و شخص متمکنی است مردی است آزادیخواه و در کسوت روحانیت که برادرش وثوق الممالک عسگری در عداد مجتهدین جنگل مشغول خدمتگذاری است .

امام جمعه لیمونجوئی از توقف طولانی جنگلی ها در صفحات گیلان خسته شده و آرزومند است که نهال انقلاب با همه خونهای گرمی که برای آبیاریش ریخته شده است به ثمر بنشیند و زندگی عادی مردم شهری و دهات توام با آسایش و رفاه و عاری از هیجان و دلهره آغاز گردد و لهذا نامه منظومی که مشحون از ترغیب و در تشویق و در عین متضمن ملامت و سرزنش است برای میرزاکوچک خان می فرستد.

خاک ایران توتیا شد زیر سم اسب دشمن

تا به کی ای شیر بنمودی تو اندر بیشه مسکن

خطه زیدق سرا و گوشه گوراب زرمخ

کوه قاف است این ، طلسم جادوان یا چاه بیژن

مردم از شاه و وزیر و دیگران مایوس اما

جمله بر آنند کی ملک از تو خواهد گشت گلشن

ملت ایران به امید تو و تو توی جنگل

عار ناید چون تویی را روز و شب آسوده خفتن

داستان شارل و ناپلئون و ویلهم و سکندر

قصه پاریس و نروژ و خاک یونان دشت ژرمن

کهنه شد ای پور پاک کاوه اسمعیل ثانی

خیز از جا ریشه اعداء دین از بیخ بر کن

کله پر شور باید مردم رزم آزما را

بالله اندر جنگ ناید پیروی عقل کردن

میرزا در صدد بر می آید که پاسخ امام را به نظم بدهد اما چون شاعر نیست به شاعر ملی « اسماعیل دهقان » که این زمان در جنگل بود مراجعه می کند ؛ نامبرده جوابی تنظیم می نماید که بدین مطلع آغاز شده بود:

از تواریخ و سیر آموختم دستور روشن

مرد حزم اول کند اندیشه بعد آهنگ دشمن

متاسفانه بقیه ابیات به یاد نماند و در دیوان مرحوم دهقان نیز که به اهتمام فرزندش فریدون  در سال 1330 به چاپ رسید ملاحظه نگردید . ونیز یک تصنیف محلی (که پنج بیت آن در زیر نگاشته می شود ) ساخته شده بود ، که جوانها آن را با این حالت میخواندند.

چقدر جنگل خوسی ... ملت واسی ... خستا نبوستی

می جان جانانا ... ترا گوما میرزا کوچک خانا

خدا دانه که من ... نتانم خفتن ... از ترس دشمن

می دیل آویزانا ... ترا گوما میرزا کوچک خانا

چیره زودتر نائی - تندتر نائی - تنها بنائی

گیلان ویرانا ترا گوما میرزا کوچک خانا

بیا ای روح روان - تی ریش قربان - بهم نوانان

تی کاس چومانا ترا گوما میرزا کوچک خانا

اما رشت جغلان - ایسیم تی فرمان - کنیم امه جان

تی پا جیر قربان ترا گوما میرزا کوچک خانا
معنی شعر میرزا کوچک خان به فارسی :
چقدر برای ملت در جنگل می خوابی ؟ خسته نشدی؟
ای جان جانانم دلم... (با توام ای ) میرزا کوچک خان
خدا می داند که من از ترس دشمن نمی توانم بخوابم
دلم چشم براه توست ... (با توام ای ) میرزا کوچک خان
چرا تندتر نمی آیی ؟ زودتر نمی آیی ؟
گیلان ویران را تنها گذاشتی ... (با توام ای ) میرزا کوچک خان
ای روح و روان من ، فدای محاسنت شوم
چشمان آبی ات را بهم نگذار ... (با توام ای ) میرزا کوچک خان
ما یاران رشتی تو (بچه های رشت ) گوش به فرمان تو خواهیم بود،
جان خود را زیر پای تو قربانی خواهیم کرد ... (با توام ای ) میرزا کوچک خان
لینک های مرتبط ::

 نمونه ای از اشعار

از زنده یاد سلمان هراتی به همراه آخرین عکس از میرزا از یاد جنگل (شعر)

گیلؤنِ جمهوری (شعر)

نماهنگ بسیار زیبا از کوچک جنگلی (پخش اینترنتی) 10 دقیقه قابل دانلود (28 مگ)

روزنامه جنگل

نشریه سنگی حاوی افکار و عملیات جنگلی ها که هفته ای یک بار در کسما طبع و انتشار می یافت جنگل نام داشت . این روز نامه که به خط علی حبیبی و مساعی وی به وجود آمده بود ، مطابق کلیشه ای که در بالا ملاحظه می شود ؛ زیر نظر غلامحسین نویدی کسمائی اداره می شد و از شماره دوم به بعد حسین کسمائی مجاهد معروف دوران مشرطیت ، مدیدیتش را به عهده گرفت . در سرلوحه روزنامه ، این جملات خوانده می شد ( نگهبان حقوق ایرانیان و منور افکار اسلامیان ) حسین کسمائی تا شماره 13 رسما مدیر روز نامه بود ولی از شماره 9 به بعد عملا کناره گیری نمود و اداره اش مجددا به نویدی « مدیر سابق » واگذار شد . در شماره اول این روزنامه ، تسریع جریان انتخابات مربوط به دوره چهارم تقنینیه و گشایش مجلس شورای ملی از « شاه » تقاضا گردید. در شماره دیگر فوت علی قلی خان بختیاری (سردار اسعد ) اعلام و اظهار تاسف شد و به مردم گیلان توصیه گردید که مجالس ختم و فاتحه تشکیل دهند .